یادداشت های خسرو دهاقین

شخصی، خبری، تحلیلی

یادداشت های خسرو دهاقین

شخصی، خبری، تحلیلی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

آهسته و پیوسته...

شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۲۲ ب.ظ

نقد را «سره از ناسره جدا کردن» و «شناختن محاسن و معایب» گفته‌اند. در اصطلاح، نقد به مفهوم داوری و قضاوت دوجانبه در مورد یک گزاره‌است. این واژه در لغت به معنای «بهینِ چیزی را گزیدن» آمده‌است. انتقاد اگر چه معادل این واژه نیست و تفاوت‌هایی مفهومی با آن دارد، اما همواره همراه این واژه بوده‌است.

نقد یعنی پیدا کردن خوبی ها از میان بدی ها .نقد به یک اثر کمک میکند که ان اثر اعتبار یابد.اگر از یک کار یا یک مقاله ویا... انتقاد شود باعث می شود که نقاط بد آن کار اصلاح قرار گیرد.نقد در هر زمینه اصول و قواعد خاص خود را دارد .... امروزه نقد در تمامی عرصه ها علمی فرهنگی سیاسی و... وجود دارد و این نقد باعث پیشرفت اثر یا شخص می شود. البته در نقد باید به دیگران و نظر انها احترام بگذاریم. نقد باید با رعایت اصول اخلاقی و با دیدی کارشناسانه انجام شود.

دانشنامه آزاد ویکی پدیا

چندی پیش وبلاگی به نام خوانسار امروز –درست همنام اولین ویژه نامه مطبوعاتی خوانسار در اوایل دهه 80 که سردبیری آن به عهده اینجانب بود- توسط شخصی ناشناس با آدرس naghd0371.blogfa.com پا به عرصه وبلاگ نویسی خوانسار گذاشت. گرچه آدرس وبلاگ، برآورده شدن انتظار ظهور وبلاگی تخصصی در حوزه نقد در شهرستان را نوید می داد، اما مقدمه و پروفایل آن نشان از گذاشتن خشت کجی داشت که معمار آن با بی سلیقگی تمام، کج رفتن آن را نه تا ثریا بلکه تا طبقاتی سست تر از آنچه خود می پنداشت فریاد می زد.

نویسنده این وبلاگ یکی از اهداف اساسی خود را «بی آبرو کردن افرادی» ذکر کرد « که  با آبروی مردم بازی می کنند!» و این مقدمه نامبارک زمینه ای شد برای آن که بنده که همواره حامی وبلاگ نویسان خوانسار بودم، بدون نشان دادن واکنشی مثبت یا منفی نوشته های این وبلاگ را صرفاً رصد نمایم و در خصوص آن اظهار نظری نکنم. (البته ناگفته نماند که از گذاشتن نام نشریه ام که روزگاری در کمال بی طرفی و با رعایت اصول خبرنگاری حرفه ای تریبون عمومی مردم شهرم بود، بر روی وبلاگ مذکور که سنخیتی با دیدگاههای خودم نداشت و اینک شائبه ارتباط وبلاگ مذکور با اینجانب را ایجاد می کرد، هم اندکی دلگیر بودم)

اولین نقد این وبلاگ در خصوص عملکرد اداره ارشاد، نشان داد که نویسنده از توانایی چندانی در حوزه نقد برخوردار نیست و علیرغم انتقاداتی که بسیاری از شهروندان خوانسار – از جمله شخص اینجانب- به عملکرد این اداره داریم، نتوانسته آنچنان که انتظار می رود از عهده نقد برآید.

فارغ از صحت و سقم مطالب مندرج در این وبلاگ –که به به و چه چه برخی خوانندگان و ارائه مطالبی در همان راستا که بعضاً از دایره ادب نیز خارج بود را به همراه داشت- آنچه با روح نقد و اخلاق حرفه ای وبلاگ نویسی در تضاد و به گمان اینجانب بسیار زشت و ناپسند بود، انتشار تصاویری منتسب به برخی افراد مسوول و تخریب شخصیت ایشان در این وبلاگ (احتمالاً با تصور انجام نقد)بود. مگر نه این است که هر مسوول در دو جایگاه حقیقی و حقوقی برای خود تعریف مستقلی دارد و هیچ گاه به بهانه نقد شخصیت حقوقی وی نباید به جایگاه حقیقی او در اجتماع توهین نمود. چه بسا جایگاه حقیقی یک مسوول چون تمامی انسان های دیگر بسیار والاتر و برتر از جایگاه حقوقی اوست. چرا که مسوولیت ها زودگذرند و آنچه باقی می ماند شخصیت حقیقی افراد است و هر مسوولیتی نیز در چارچوب تعریف شده خود محترم بوده و قابلیت نقد دارد و نه تخریب. مگر نه آن است که علی (ع) -که صاحب وبلاگ در  بخشی هایی از وبلاگ خود را پیرو آن امام همام دانسته و و به تأسی از ایشان نگران روشن ماندن شمع بیت المال است- و همچنین ائمه معصومین(ع) همگی بر حفظ آبروی مومن همواره تاکید داشته اند و حتی شرافت و احترام مومن را از احترام کعبه بیشتر دانسته اند؟ کدام حکم شرعی و قانونی به ما اجازه اقداماتی چون تجسس، قضاوت زود هنگام و بدون داشتن اطلاعات لازم و کافی و یک طرفه به قاضی رفتن، تهمت و افترا و زدن چوب حراج به آبروی دیگران را داده است؟ همه این ها اقدام ناشایستی بود که به تصور نقد در این وبلاگ اتفاق افتاد و راهی که می توانست به افق های روشنی منتهی شود به بیراهه کشانده شد، به گونه ای که با عبور از سرعت مطمئنه و خروج از جاده گرفتار مرگی تاسف بار شد!

دیروز وبلاگ «خوانسار امروز» ناگهان حذف شد! جای تاسف داشت ولی جایی برای تعجب نداشت! نویسنده این وبلاگ باید دیر یا زود به اشتباهات خود پی می برد و به کار خود پایان می داد. امیدوارم حذف این وبلاگ در اثر یک تحول روحی در وجود وی شکل گرفته باشد نه ترس از گرفتاری.  شاید نویسنده و برخی خوانندگان آن، امروز از خواندن این مطلب دل آزرده و رنجیده خاطر شوند، اما باید این نکته را متذکر شوم که دنیا دار مکافات است و از هر دست بدهیم از همان دست خواهیم گرفت. خودمان را در جایگاه متهمین قرار دهیم و قضاوت کنیم.

اگر تاریخ  را مرور کنیم خواهیم دید هیچ کس از ریختن آبروی مومنی به سعادت نرسیده است!

و نکته آخر:

رهرو آن نیست که گه تند و گه آهسته رود
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود...

---------------------

و اما سخنی با همه مسوولین عزیز: بدون شک بالا بردن ظرفیت انتقاد پذیری و سرلوحه قرار دادن این حدیث گهربار مولای متقیان؛ «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» گامی موثری خواهد بود در جهت نزدیک تر شدن مردم و مسوولین به یکدیگر. در چنین شرایطی کمتر شاهد بروز وبلاگها و سایتهای –ظاهراً- بی نام و نشان  و بروز اتفاقاتی از این قبیل خواهیم بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۰۵
خسرو دهاقین

نظرات  (۳۱)

با وجودی که با کلیت بحثت موافقم ولی امیدوارم حذف این وبلاگ به دلیل ترس یا گرفتاری احتمالی ایجاد شده توسط بعضی مسئولان، نباشد.
اتفاقا یکی به من رسید و گفت :
این وبلاگ نویسا عجب گرد وخاکی راه انداختند .
منم گفتم : پول ریختیم به حساب شهرداری جادشو آسفالت کنه اما مثل اینکه قیر گرون شده .فقط گفتند قیفش موجوده .

ای کاش همه رهروان آهسته و پیوسته طی طریق میکردند و خیلی زود کم نمی آوردند .
شایدم میخواند اولشو خوب برند که بعدا جای شبهه ای باقی نمونه .
چه بسا جایگاه "حقیقی "یک مسوول چون تمامی انسان های دیگر بسیار والاتر و برتر از جایگاه "حقیقی" اوست؟

احساس میکنم یکیشون باید حقوقی باشه!
یا شایدم من منظورشو نمی فهمم.

این خوبه که مسئولین بدونن همیشه چشمهای مردم ناظر رفتارشونه و هیچ مصالحه ای در کار نیست.اما منم با نقد زندگی شخصی افراد موافق نیستم!
البته موردهای استفاده از بیت مال جهت مصارف شخصی یه مورد حقوقی که با حقیقی قاطی شده

خوب جاداره در همین جا از مسؤل محترم اداره ارشاد درخواست کنم که نسبت به برقراری کلاسهای موسیقی اقدام کنند.و اگه مشکلی برای انجام این کار هست ، حداقل اطلاع رسانی کنند.

وقتی فلسفه درد کشیدنتو بدونی ، تحمل درد برات آسون تر میشه...
فقط خواهشا فلسفه باشه ها نه بهونه
سلام
خسرو جان از مفدمه متن فوق بسیار اموختیم وممنونیم .
بطور کلی من از ابتدا به این وب(( خوانسار امروز)) ایرادم را انتقال دادم وسر سری وهر هری جواب داد.
اما نکته اینجاست که شخص شما چرا امروز به رعشه افتادید،چرا شما قبلا هنگامیکه ایشان را رصد میکردید، توصیه ننمودید . این به چه معناست
ببخشید میخواهم کمی پا را فراتر بگذارم تمام کسانیکه به عنوان نظر دهنده میامدند وبه به وچه چه میکردند حالا چه پاسخی دارند .
من توصیه دارم به ارزشها بپردازیم از تهمت بپرهیزیم .شخص اقای شریعتی اولین سیبل این وب شد ودر حالیکه من از نزدیک با این مسول محترم اداره آشنا هستم .ایشان اصلا اهل گلایه نیست .خدا بدادمان برسد
پاسخ:
البته این را عرض کنم که نوشتن این مطلب به معنی تعطیلی نقد و نقادی نیست. بلکه توصیه به انجام نقد در چارچوب اخلاق و قانون است. چرا که شخص بنده قطعاً اقدام به نوشتن نقد در خصوص بسیاری از مسائل نموده وخواهم کرد
۰۶ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۰۴ مهدی حاجی زکی
آقا بیا یه کاری کن که هیشکی نکرده
یه کمیته احراز هویت و تسلیم تعهدنامه خدمت؛ برا وب نویسان راه اندازی کن
از همشون تعهد نامه بگیر که منبعد هر کس خواست به اسم خونساری وبلاگبنویسه باید حداقل سه سال حق حذف وبلاگش رو نداره و باید در چارچوب خوانسار بنویسه ضمن اینکه آهسته و پیوسته می نویسه
عامو دلت خوشه
هالو جان نون دونه ای 300 تومنه به ما نگاه نکن هنوز داریم مینویسیم
ملت نا ندارن راه برن کی دیگه حوصله وب نویسی داره غیر ما چندتا
1 - در نگاه اول ازش خوشم نیومد. به نظرم با تندروی شروع کرد و حتی شائبه ایجاد سر و صدا هم توی ذهن ایجاد میکرد. مطمئن بودم اگر بخواد به همین رویه ادامه بده بدون هیچ ثمری به بن بست میرسه.
اما انتقاد پذیر بود و با یکی دو تذکر خوانندگان کمی متعادل شد. یادم میاد وقتی در مورد یک پست که افرادی رو تمسخر کرده بود بهش تذکر داده شد اون پست رو حذف کرد. به نظرم اگر همینطور ادامه میداد و ما هم کمکش میکردیم میتونست تریبون خوبی برای نقد از مسئولین باشه چرا که انگیزه داشت.

2 - موافق بند دوم نوشته شما نیستم. من ندیدم ایشون شخصیت حقیقی و حقوقی رو قاطی کنه(اگر موردی یادتونه بفرمایید). تا اونجا که تو ذهنمه رفتار مسئولین در قبال مسئولیتشون رو مورد سوال قرار میداد. مثلا تلاش مسئول برای گرفتن امکانات شخصی و یا استفاده از ماشین بیت المال در امور شخصی. این چه ربطی به شخصیت حقیقی فرد داره؟
به نظرم شایسته این بود که مسئولین در همون وبلاگ یا هر جا دوست داشتند پاسخ میدادند. بسته شدن وبلاگ مشکلی از جامعه حل نمیکنه.
متاسفانه اتفاقی که می فرمایید حتی در همین پست آخری افتاده بود. خیلی ها به هر دلیلی در راهپیمایی 22 بهمن شرکت می کنند. خوبه ما هم تصویر هر کدوم رو بذاریم توی یه وبلاگ و بهشون توهین کنیم و دین و ایمان و همه چیز طرف رو زیر سوال ببریم؟ توی تصویر آخری از قضیه ماشین موضوع کشونده شده بود به راهپیمایی و تمسخر اون بنده خدا. و حتی ایشون در جواب یکی از کامنتهای خواننده ها که مساله ای جدی رو مطرح کرده بود، گفته بود: مساله مهم اینه که ایشون چه نوع میوه ای خریدند! (نقل به مضمون) این از چارچوب نقد خارجه و پذیرفتنی نیست.
از سویی باید قبول کرد که نگاه ایشون به مسائل تاحدودی سطحی بود. مثلاً همه ما می دانیم که بهشت فاطمه بخشی از مجموعه شهرداری است و شهردار هم مثل به این مجموعه مثل سایر مکانهای تحت امر سرکشی می کنه. حالا ممکنه در حین سرکشی و انجام وظیفه مثلا یه فاتحه ای هم برای اموات بخونه، آیا باید گفت سوء استفاده از اموال بیت المال؟! من این روحیه تجسس گونه افراد را نمی پسندم و بشدت با آن مخالفم حتی اگر برای بدترین دشمنانم باشد.
در مورد بند آخر نظر شما موافقم. شاید ورود در این خصوص به صورت گفت و گو و ارائه توضیحات لازم بتواند به تلطیف فضای نقد کمک کند.
چه چیا؟!
همونطور که عرض کردم اون پست تمسخر با تذکر دوستان حذف شد و این یعنی نویسنده فهمیده کارش اشتباه بوده. یعنی وقتی دید خودش هم زیر نگاه دیگرانه خودش رو اصلاح کرد. نمیشه با یک خطا که اصلاح هم شده کل کار کسی رو زیر سوال برد.
درباره ماشین آقای شهردار در بهشت فاطمه هم تذکر داده شد که اونجا زیر مجموعه شهرداریه و ممکنه کار اداری بوده باشه و روابط عمومی شهرداری به سادگی میتونست پاسخ بده و رفع ابهام بشه.
نقد مسئولین دقیقا یعنی همین. یک خبرنگار نقدی رو مطرح میکنه و اون سازمان هم پاسخ میده و خوانندگان هم قضاوت میکنند.
توجه داشته باشید که در دنیا بسیاری از نقدهای خبرنگاران وارد نیست و با توضیح سازمان مربوطه موضوع روشن میشه. به بهانه وارد نبودن نقد نمیشه دهان ناقد رو بست. ناقد باید نقد کنه و مسئول هم باید پاسخ بده. مردم هم بهترین قاضی خواهند بود.
مهم اینه که این ابزار حفظ بشه و خود این ابزار برای سازمانها و افراد خطاکار چراغ قرمز ایجاد میکنه و کمک قابل توجهیه به کاهش خطاها.
ضمنا نمیفهمم منظورتون از نگاه سطحی چیه؟ استفاده شخصی از بیت المال موضوعی سطحیه؟ تقریبا تمام نقدهای منتقدان ذیل همین موضوعه. مثلا کسی که برنامه غیر تخصصی انجام میده و یا وظایف سازمانیش رو به درستی انجام نمیده در واقع بیت المال رو هدر داده...
خب ایشون شاید متخصص وظایف تخصصی یک اداره خاص نباشه اما مظاهر ظاهری حفظ بیت المال که نیاز به تخصص نداره. ایشون اینقدر میدید و همینقدر هم نظر میداد. وقتی این باب کم کم باز میشد متخصصین هم وارد گود مسایل تخصصی و عمیق میشدند. مهم اصل کاره نه سطح و عمقش.
امیدوارم دفاع من از ایشون شائبه تایید ایشون رو ایجاد نکنه چرا که تقریبا در تمام پستهاش نظر مخالف دادم اما به اصل وجودش احترام میذاشتم.
بنده منظور شما رو متوجه شدم و شخصاَ دیدم که مطلب قبلی حذف شده بود. امّا عرض کردم که در آخرین مطلب علاوه بر دو تصویر اول تصویری دیگری وجود داشت که اصلاَ بوی نقد نداشت و کامنتهای سایرین و تایید ایشان و همچنین جواب تمسخرآمیزشان در همین پست-که بدان اشاره کردم- حاکی از این بود که حدف تصاویر قبلی خیلی در اثر پذیرش نصیحت و توصیه شما و دوستان دیگر نبوده است.
اما در مورد مساله پاسخگویی درست می فرمایید و بنده هم تایید کردم اما باید این را هم اضافه کنم که کار خبرنگار با عوام کوچه و خیابان و کسانی که به محض شنیدن خبری خواه درست یا غلط آن را منتشر می کنند متفاوت است. در اعلامیه سال 1978 یونسکو در خصوص نقش رسانه های جمعی در تقویت صلح جهانی و تفاهم بین المللی و با تاکید بر منشور جهانی 1948 سازمان ملل صراحتاَ آمده است که "خبرنگاران باید منتهای درجه، کوشش کنند تا اخبار و اطلاعاتی که در اختیار عموم می گذارند صحیح، دقیق و معتبر باشد" و همچنین "آنها باید در صحت اخباری که به دست می آورند تحقیق و تعمق کنند"
این که بگوییم وظیفه یک خبرنگار آن است که خبر را منتشر کند و قضاوت را بر عهده مردم و دفاع را بر عهده متهم بگذارد، اصلاً صحیح نیست. اگر اینطور باشد دنیا می شود پر از اتهام و تهمت و افترا.
بگذارید مثالی در خصوص خودتان بزنم. فرض کنیم کمش وقتی برای هواخوری به سرچشمه رفته. یک خانم که از حجاب مناسبی برخوردار نیست و دارای آرایشی غلیظ است از ایشان سوالی می پرسد و کمش که از قضا آدم خوشرویی است با لبخند جواب ایشان را می دهد، و از بد حادثه یک نفر که دنبال سوژه ای از کمش می گردد عکسی بگیرد و روی وب منتشر کند که ایهاالناس کمش را در حالی که با gf گرامی در پارک دل می داد و قلوه می گرفت ببینید...
خوب تا کمش بیاید از خودش دفاع کند که بابا اصل این قضیه چیست آبرویش هزار جا کم کم و زیاد شده. گیرم که جوابیه ای بنویسد از کجا معلوم که طرف منتشر کند. گیرم که منتشر کرد مگر همه آنهایی که تصویر را دیده اند الزاما باید بیایند و جوابیه را بخوانند؟
منظور بنده از نگاه سطحی یعنی دیدن اولین لایه از هر چیز بدون آنکه واقعاَ به اصل موضوع پی ببریم. در نظرات راجع به آن مطلب خواندم که یکی از دوستان نشسته بود میزان سوخت مصرفی خودرو و خسارتی که به بیت المال می خورد را محاسبه کرده بود. من اطلاعی از این موضوع ندارم اما سوالم این است که از کجا معلوم که هزینه سوخت را خود ایشان نمی پردازد که سریع به این نتیجه رسیدیم؟ من اصلاَ قصد توضیح و توجیه مورد اخیر را ندارم اما همین قدر می دانم که حضرت علی (ع) می فرمایند: "رفتار برادرت را به بهترین وجه آن تفسیر کن تا زمانى که کارى از او سر زند که راه توجیه را بر تو ببندد"
توجه شما دوست عزیز و فهیم و سایر عزیزان خواننده و همچنین نویسنده وبلاگ خوانسار امروز که حتماَ این مطالب را دنبال خواهد کرد به جملات اولیه آخرین بند مطلب خود مجدداَ جلب می کنم:"دیروز وبلاگ «خوانسار امروز» ناگهان حذف شد! جای تاسف داشت ولی جایی برای تعجب نداشت"
عرایض اینجانب نشان دهنده ابراز خوشنودی بنده از تعطیلی یا حذف یک وبلاگ با زمینه انتقادی نیست و حتی برای این تعطیلی باید متاسف بود. اما بار دیگر با تاکید بر جملات آغازین مطلب و توضیحات بعد مجددا متذکر می شوم که نقد لازمه سازندگی و اصلاح است اما رعایت اصول نقد و به ویژه نقدی بر پایه اخلاقیات و ارزشهاست که می تواند این زمینه را فراهم سازد. امیدوارم توانسته باشم منظورم را درست بیان کرده باشم
سلام
از اینکه دیدم وبلاگ خوانسار امروز ناگهان حذف شد افسرده و غمگین شدم
هرچند که ایشان کمی تند مینوشتند ولی مگر بیت المال جای تامل و یا نرمی دارد؟
خدارا شکر میگویم که افرادی را که ایشان مورد نقد قرار میداد را نمیشناسم و هیچ دفاعی از هیچ کس هم نمی کنم و خاطر نشان میکنم که این انقلاب حاصل ایثارگری واز جانگذشتن جوانانی هست که رفتند تا ایران ما همیشه جاودان باشدو هیچ گاه خیانت یک خائن و خدمت یک خادم از منظر چشم بصیر وآگاه مردم و صد البته در محضر خداوند دادگستر پوشیده وپنهان نمی ماند...
ولی ای کاش جامعه ما به سوی انتقاد و نقد منتقی و اصولی پیش رود و مسئول مربوطه نیز پاسخگو باشد...
به امید فرداهایی بهتر...
مناظره در گرفته مابین کمش وخسرو جان ودیگر نظار، ازبابت تعرض و نوع نگرش نویسنده (خوانسار امروز) است که، باعث بیداری بیشتر در زمینه ی نگاه به صف مسئولین شهر را موجب شد این تحسین برانگیزست تا جائیکه حدس بد پیش نیاید وعدولی صورت نگیرد.دوستان اجازه دهید منهم به عنوان یک متعصب در حفظ همه شئونات انسانی آنچه را میدانم تقدیم کنم .قبلا در مورد (خوانسارامروز)نظرم را دادم .ایشان یا وابسته به عناصری بود که میخواستند همه ما ها را ارزیابی کنند ویا یک تنه به میدان تاخت وآن کرد که دیدیم ،وباعث تاسف شد .من در حال حاضر میبینم افراد مخلص وبا تخصصی را که از ترس همین جاهلان از پا به عرصه گذاشتن خود را منع نمودنده اند
.اگرچه حرف کمش در این زمینه پسندیده است لاکن امید دارم ایشان بپذیرند که مدتی کوتاه متعهدانی متخصص وارد عرصه دولت شدند لاکن بازهم تجاهل آن کرد ...که امروزهمانان سوار بر مرکبی هستند بی افسار وگسیخته لگام هر جا که بخواهد راکبش را میبرد وآن میکند که من وشما داریم وقتمان را مصروف ایشان مینمائیم چرا ،نظرم ایسنتکه اقایان وخانهای محترم منبعد بمجرد اینکه هر سایتی از حوزه تربیت انسانی خارج شد ایشان را بایکوت نمائیم .من خودم اگر از بابت ترس از ریختن آبروی افراد نبود میگفتم که چگونه برخی بسرعت رنگ عوض کرده اند (البته مطمئنم که همه شما ملتفط شدید، در این صورت انتظار دارم نامی برده نشود تا موجب تکفیر یکدیگر شود).
). چقدر زیبا وشکو به نکته جالبی اشاره فرمودند که اگر شهدا را نصب العین هر امری از خود قرار دهیم حاصلش میشود انروزهائی که برو بچه های جهاد خوانسار برای هر مدد رسانی به مردم حاشیه ی شهر گسیل میشدند ودر پایان کار بدون توجه به هر بازخوردی به اداره بر میگشتند وگزارش هم نمیدادند لاکن معلوم چه کرده اند به این نکته از این جهت اشاره کردم تا در ذهنها این نباشد که خیال کنیم صرفا آنروز ها بود که میشد چنان کرد خیر همین امروز هم همه میتوانیم کمک کتیم . پوزش میطلبم
خسرو جان من میفهمم چی میگی. تو نظرات هم گفتم که کاملا تاییدش نمیکنم. اما از نظر مفهومی نمیشه نقد رو محدود کرد. چرا که هر کس بر اساس پیش فرضهای ذهنی خودش محدودیتها رو تعیین میکنه.
از نظر تو یه مسئول میتونه تو ساعت اداری و با ماشین دولتی سر راه ماموریت اداری میوه هم بخره چرا که تو دیدیدی تو این مملکت شتر رو با بارش میخورند و یه آبم روش و این برات اهمیتی نداره اما تو اروپا این عمل باعث دادگاهی شدن مسئولان میشه.
یادته تو انگلستان مسئولی به این دلیل که وام مسکنش تمام مراحل قانونی رو طی نکرده بود مجبور به عذرخواهی رسمی شد؟ وام مسکنی که حقش بود اما به دلیل مسئولیتش مراحل دریافتش تسهیل شده بود!(واقعا این چه اهمیتی داشت؟ چه ضرری به بیت المال زده بود؟)
اگر ما به موارد کوچیک حساس نشیم کم کم ذهنمون موارد بزرگ رو هم توجیه میکنه. روزی اختلاس 123 میلیاردی حکم اعدام داشت و امروز تو حکم 3000 میلیاردی اما و اگر هست. این حساسیت هی کمتر و کمتر میشه.
از نظر دینی هم نگاه کنی "مثقال ذره" معنای دقیقی داره. مصداقش میتونه همون اپسیلون لنت ترمز و بنزینی باشه که در توقف برای خرید میوه مصرف شده. و همون چند دقیقه‌ی ناچیز از وقت اداری. فراموش نکردی که همین سی چهل سال پیش حاج میرزا محمد تقی وقتی کار مراجعه کننده تمام میشد چراغ رو خاموش میکرد.
مصرف اون چراغ چیزی نبود اما این یک شعار بود. یک نماد بود. شعار و نماد حفظ بیت المال. این شعار سوپاپ اطمینانه. این شعار باعث میشه مردم و مسئولان حساس باشند. اسلام و دموکراسی بر ذرات حساسیت نشون میدند چرا که ذرات قابلیت شدیدی برای بزرگ شدن دارند.
از طرف دیگه اگر خبر دروغ باشه مسئول مربوطه میتونه شکایت کنه و اون خبرنگار رو محکوم کنه. یعنی قانون برای هر دو طرف ابزار دفاع گذاشته. پس هر دو کنترل کننده هم خواهند بود.
حق با شماست. من بیخود تصور کردم چنین دیدگاهی داری. تو متن و نظراتت هم چنین چیزی نگفتی و اشتباه از من بود. شاید ذهنیتی که از بعضی مسئولین داشتم رو به شما هم تعمیم دادم و از این بابت پوزش میخوام.
فکر میکنم کفایت مذاکرات اعلام کنیم خوب باشه چرا که تقریبا همنظریم و اختلافات جزیی رو هم میشه ندیده گرفت...
امیدوارم این دوستمون هم برگردند و با رفع عیوب کارشون به این کار مهم ادامه بدند.
من سلا م میکنم خدمت هردو طرف مباحثه واز بابت چیزائی که از شما اموختم متشکرم این فضا اینجوری مقدس وقشنگ میشه من هم به نوبه خودم اگرچه در کنار بودم لاکن با هم پوششی با شما ختم بحث را میپسندم . تغاری بشکند .......شوخی کردم پوزش میطلبم .دوستتون دارم
سلام
من همون اوایل به این وبلاگ سرزده زدم اما به نظرم این دلیلی نیست که اگر مقام دولتی کاری غیر قانونی کرد و کسی اعتراض کرد به او انگ بازی کردن با آبروی مومن زده بشه. امان از این کلاه شرعی! ترو خدا بیاین بجای اینکه به طرف ایراد بگیریم که چرا شلوغ بازی درآورده خودمون رو درست کنیم. حالا یه نفر اومده یه حرفی زده و دوتا عکس گذاشته. نباید اینقدر ظرفیتمون پایین باشه. یه نگاه به خودمون بکنیم ببینیم چرا این حرف در مورد ما زده شده است نه اینکه طرف را بکوبونیم که چرا گفته. بله ماشین شهرداری باید در خدمت شهرداری باشد نه برای کارهای خصوصی و خرید میوه. خودم همین تابستون قبل در یکی از ادارت که رفته بودم رئیس اداره به آبدارچی گفت برو از اون گیلاسهای داخل حیاط بچین برای جناب آقای..... ببر. چرا؟ آن جناب حاج آقا چه فرقی با آبدارچی می کند که باید از آن گیلاسها بخورد. بله این چیزها هست و ما چشمانمان را بسته ایم و وانمود می کنیم نیست. تازه این یه چیز خیلی خیلی ساده است. به قول کمش دزدی های یزرگ از همین کوچک ها شروع می شه.
من از یه نظر فقط خوشحالم که دیگه نمی نویسه چون دیگه کسی از سیم جیم نمی کنه.
ما اینقدر ترس زده هستیم و نگران موقعیت خودمون که حتی اگر کسی انتقاد می کنه بهش نزدیک نمی شیم که مبادا انگ رفاقت به یه آدم منتقد بهمون بخوره!
بی رودروایسی بگم خیلی متاسفم از دیدن این پست!
دوستان وبلگ چل چو یگ پست ورزشی گذاشته وبرخی نیز چون من اعلام نظر کرده ولی کمش معروف در این نظرش جمله ی شاخصی گفته واگرچه من ازش سوال کرده ام لاکن خواستم شما هم مطلع باشید ایشان به اقای حاج زکی با این جمله که((مهدی جان دنیا جای برقراری عدالت نیست )) بنظرم خواسته ما را بررسی کند لطفا در این زمینه که برخلاف یقین ماست جنبش بیاد ماندنی از خودمان بروز دهیم .البته شاید ایشان با دید موشکافی که نوعا معلومات ما را در پی دارد شاید چنین کرده باشد وشاید ایشان ....
به نظر شما آیا دریافت یک توبیخ از دانشگاه بهتر بود یا برده شدن آبروی شما؟میخوام بگم که هر کس ممکنه اشتباهی داشته باشه اما راههای مختلفی میشه برای تذکر اشتباه بهش داد. شما درسته اومدید این خاطره رو اینجا تعریف کردید و حتی گفتید عذرخواهی کردید اما تخلف کردید و هیچ مجازاتی هم نشدید.
از سویی فرد دیگری با همین توجیه بیاید و مثلا در خصوص دیدگاههای شخصی و اعتقادی شما به آن بهانه مطالبی منتشر کند. مثلاَ تصویری با حجاب از شما در ایران را در همان روزنامه بگذارد و مسخره کند(مثل همین ربط دادن حضور آن فرد در راهپیمایی) .
می بینیم که این کار برای خود ما هم ناپسند است و آن را نمی پذیریم.
در پایان ضمن پوزش از این مثال اخیر برای شفاف تر کردن موضوع مورد بحث، با توجه به این که دیدگاههایم را کاملاَ در این خصوص برای دوستان و کمش عزیز مطرح کرده ام به همین اندازه اکتفا می کنم و از شما می خواهم بار دیگر از ایتدا تا انتها مطالب و مباحث را مرور بفرمایید. بنده به هیچ وجه با نقد و زیر ذره بین قرار دادن مسائل جامعه مخالف نیستم اما این کار باید با آگاهی لازم و بدون غرض باشد. قطعاً در چنین فضای سالم و اخلاقی نقد موثرتر واقع می شود و قابل دفاع تر.
۱۰ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۰۵ مردمان رباط
سلام رفقا!
داستان حضرت موسی و حضرت خضر علیهما السلام رو هممون شنیدیم. تو اون داستان حضرت موسی علیه السلام نتونست صبر کنه و سه بار به حضرت خضر علیه السلام اعتراض کرد. اما بعد از اونکه حضرت خضر حکمت کارهاشو تبیین کرد، حضرت موسی متوجه شد که کارهای به ظاهر اشتباه حضرت خضر، همه حکمت بالاتری داشته که اون ازش بی خبر بوده...
این داستان همیشه برام سرمشق بوده که اگه بخوام کسی رو نقد کنم، یه احتمال هم بدم که شاید کارش دلیل موجهی داشته باشه و من ازش بی خبر باشم.
البته این هرگز به این معنی نیست که نباید انتقاد کرد؛ حضرت موسی هم در جای خودش درست رفتار کرده و باید بر اساس ظاهر قضاوت میکرده. براساس ظاهر هم تمام کارهای حضرت خضر اشتباه به نظر میومده و قابل اعتراض.
کلا اساس اسلام بر حسن ظنه ، مگر این که خلافش ثابت بشه.
اولین مرحله انتقاد یا به زبان دینی امر به معروف و نهی از منکر هم اینه که عیب طرف رو بدون این که کسی متوجه بشه به خودش بگیم نه این که همه جا فریاد بزنیم:
«هر که برادر خود را پنهانى‏ اندرز دهد، در واقع او را آراسته است و هر که در حضور دیگران اندرزش دهد، او را رسوا نموده است‏»(از امام حسن عسکری علیه السلام)
اگه این نکته رو رعایت نکنیم ، حتی اگه نیت ما خیر هم باشه، همه از اون شر برداشت میکنند.
والسلام
فراموشی من به عمد از ساعت کارم دزدیدن نبود. پس بنابر این اگر به آن شلوغی که شما کردین (دروغ بزرگ پروفسور ایرانی! یا: دانشجویان سرگردان، استاد در حال لذت بردن از موسیقی!) هم اینجا بکنند من ناراحت نمی شدم که چرا به خبرگزاری ها رفته. اما اگر به عمد چه از ساعت کارم بدزدم و چه دزدی میلیاردی بکنم بله باید که شرمندا همه بشم. در ضمن یکبار یا دو بار دیر کردن توبیخ نداره. دیر امتحان رو آنلاین گذاشتن مثل دیر رسیدن سر کلاسه که میتونه هزار دلیل داشته باشه. اما خوب اگه کار همیشگی من باشه البته که توبیخ داره.
مثالتون به قضیه نمی خورد مثال یکی از آقایون شهرداری یا فرمانداری رو میزدید!
چند پست در مورد گویش خوانساری دارم که از ماه گذشته 2 تا شو تو وبلاگ گذاشتم سری بزنید..
۱۳ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۱۷ محسن معتمدی( ناگفته ها)
با سلام
با محسن دهاقین چه نسبتی دارید دبیر ورزش است
اگر می شناسیش سلام من را به ایشان برسانی
خیلی وقته ازش خبر ندرام تربیت معلم شهید ایت نجف آباد با هم بودیم
یا علی
میخواهم که اسم فرزندم را در رشته برق بنویسم
البته به زبان خوانساری گفت باشه برو مدارک بیار ثبت نام کن
چون ما هم یه ذره زبان خوانساری حالیمان می شد متوجه شدیم چه شد رفتیم و اعتراض کردیم گفت من نمیخواهم شما را ثبت نام کنم و فلانی کاره ای است
در خوانسار چون کاره ای بود از پست خود سوء استفاده کرد و نام فرزندش را نوشت و معاون مدرسه هم دید ما ناراحت شدیم گفت بیا در رشته ساختمان ثبت نام کن ولی چون از حرکت این شخص بدم امد دیگر قید رشته های فنی را زدم و در علوم انسانی مشغول به تحصیل شدم
شکر خدا خداوند ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری بعد از فارغ التحصیلی در دانشگاه و اتمام خدمت سربازی در اداره ای در تهران بدون پارتی بازی و اشنا بازی مشغول هستم و ناراضی نیستم ولی دیدم مدیران چگونه از روابط حقی که شاید برای من یا امثال من بود را دزدیدن و به کسی دیگری دادند و من عهد کردم هیچ وقت از این ادم نگذرم و تا عمر دارم شاید نفرین نکنم ولی دعای خیری برایش انجام نمیدهم .
این میشود سوء استفاده از مسئولیت و ... که امثال این چیزها را من به عینه دیده ام مخصوصا برای ما روستایی ها تا بدانند از روستا امده ای طوری میپیچاننت که خودت هم ندانی چطور پیچ خوردی شرمنده سر شما را درد آوردم نمیخواهم در پستت اشاعه بدهی ولی اگر میدانی به نفع مردم و جامعه است اشکالی ندارد فقط میخواستم حرفی کا چندین سال در سینه ام است را بازگو کنم شاید کمی از ناراحتی ام کم شود به امید موفقیت شما در تمام مراحل زندگی و کاری
الحق که خبت بوات !
همون واد حناقه.
خواب عامو تا هاما به این چیا گوش بیادمین اینا جی ایزن واژنده ابی.
مشکل از گوش هاماو که اندی بیکارو و خوش خیال

بیزحمت این بیخوسدین بالا واچن نشه هر کاریم کرت
اطلس جون بابا خیلی مشتی شدی قشنگ بالاخره من خوبم یا اش شله قلمکارم جیکاره ام .البته من شما را از هر جهت از خودم بهتر میدانم .خیلی با حالی
سلام آقای دهاقین عزیز ممنون از حوصله ای که برای خواندن مطلب اینجانب به خرج دادید ولی کاش قسمت اول کامنت را هم قرار میدادین ولی باز هم ممنون یاد و خاطره شما در دبیرستان مفتح ویست هیچ وقت از ذهنم پاک نخواهد شد مخصوصا ان روزی که با هم از قلعه تازه پیداشده ویست دیدن کردیم روز خوبی برای ما بود که از فرمایشات دوستانه شما استفاده میکردیم و یاد همه بچه های ان دوره بخیر امیدوارم روزی بتوانم زیارتتان بکنم
بروز نمی کنید استاد؟
پاسخ:
سلام و عرض ادب
در تلکزام هستم
@khansarnews

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی