یادداشت های خسرو دهاقین

شخصی، خبری، تحلیلی

یادداشت های خسرو دهاقین

شخصی، خبری، تحلیلی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

همین 13 بدر بود که ...

پنجشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۱، ۰۱:۲۹ ق.ظ

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۳۱
خسرو دهاقین

نظرات  (۲۱)

۳۱ فروردين ۹۱ ، ۰۷:۲۹ خلدستان طریقت
آقا خسرو

عجب خبر تاسف باری

عکس رو که دیدم اطمینان ییدا کردم

من مادر التجائی واین مرحوم تازه گذشته

یسر عموی مادر منه
خدا رحمتش کنه روحش شاد
خدا رحمتشون کنه.و به خانوادشون صبر بده
خدا رحمتشون کنه
۳۱ فروردين ۹۱ ، ۰۹:۲۲ خلدستان طریقت
kholdestan.ir

______________
(1)- صور = اسرافیل.شیپور اسرافیل که روز قیامت وی در آن دمَد و مردگان زنده شوند.
سور= جشن، ضیافت ، مهمانی.
(2)- تضمین از استاد مصطفی هادوی( شهیراصفهانی)
(3)- بانهایت سپاس ازسر کار خانم فاطمه (حقوقدان) و نظرات ارزنده ومفیدشان از وبلاگ زیر :
http://nashenavayan1.blogfa.com/
===========================
۩--------۩kholdestan.ir ۩ -------- ۩
===========================
قابل توجه: توضیحات تکمیلی جشن روز خوانسار
وهمچنین ادامه ی مطالب وسایرموارد مربوطه را در وبلاگ جناب خسرو دهاقین
در پیوند وبلاگ یا به آدرس زیر پیگیری نمائید. /
http://dahaghin.blogfa.com/
۳۱ فروردين ۹۱ ، ۱۰:۰۱ خلدستان طریقت
آقاخسرو کنجکاو شدم ادامه مطلب رو بخونم

محمد مهدی منم ( محمد مهدی)

وقتی این اسم رو روی اطلاعیه ها می بینم


میگم یک روزی هم اسم منو......

حلالم کنید...


التماس دعا دارم
هنرمند گرامی سرکار خانم التجایی درگذشت پدر گرامیتان را به شما وخانواده محترمتان تسلیت عرض نموده واز خداوند متعال برای شماو بازماندگان آن عزیز از دست رفته صبر مسالت مینماییم انجمن خوشنویسان
وای چقدر مظلومانه
من هم تسلیت میگم
۳۱ فروردين ۹۱ ، ۱۹:۱۳ خبرنامه خوانسار
خدارحمتش کنه هر بزرگی که از یک خاندان بره برکت محبت و صفا هم میره یک روزی نگاه می کردیم روی همون سکو پیاده رو خوانسار پیرمردهای با صفای خوانساری می نشستند و اما حالا چی همشون رفتند و خاطراتشون باقی مونده
خدایشان رحمت کند.
به خانواده اشان تسلیت می گویم.
.....`,%%%%%%` ........(¯`°v°´¯)
.....`,%%;,%,%%% .........(_.^._)
..,%%; %%% %%%
...`%/% %//%%%_%
..%(%%, %% %/; %%
..%_ %%.%/%__/%%
.....,%% / %%;%%
...............| |
...............| |___ ;@@;.,..;@@
...............|.| __@@@.; @@@
...............|.|____ |/_____ |/___
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
از طرف خلدستان طریقت به مهمانی گـُــلها دعوتـــــیــــــد
به روزم با اول اردیبهشت
تسلیت
همون میاییم و یه روزی ...
این چیزه تازه ای نیست!!!
بعد من ایشون را نشناختم؟؟؟نسبتشون با شما؟؟؟

یه سری هم به ما بزنید
روحش شاد و قرین رحمت حق باد.
الهم صل علی محمد و آل محمد.
خوشا به احوالش . راحت شد.
سلام........ با دیدن این پست اشک تو چشام حلقه زد... خدارحمتش کنه... با شنیدن این خبر با خودم گفتم آدم از چند روزه بعدش هم خبر نداره... همین 13به در بود که...
۰۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۹:۴۲ ناصرالدین شاه
سلام همشهری خدایش بیامرزد بقای عمر شما
در آغاز راهی هستم که چشم انتظار حمایت شماست
خاطرات ناصرالدین شاه را هم اگر قابل دانستید بخوانید و در لینکهایتان اضافه کنید ...
منتظر حضوزتان هستم
عشق یعنی گریه های حیدری

دختری دنبال نعش مادری

شهادت یگانه بانوی عشق را تسلیت میگم
پاسخ:
بنده هم متقابلا تسلیت عرض میکنم.
یاس زرد

گل یاس حیاط ما چقدر افسرده بود آنروز
زمین نمدار و بارانی ولی پژمرده بود آنروز

من از چشمان گیرای پدر فهمیدم این غم را
خیالم یک تکان خورد ودلم را برده بود آنروز

حواسم پیش بابا بود دعا کردم به حال او
و او می گفت مردی را که او هم مرده بود آنروز

خبر می داد از زخمی، کلام و حرف های او
نهال یاس پرپر شد ز باد آزرده بود آنروز

بهار سال نو دیگر نه لطفی داشت نه عطری
طلوع روز، شب گشت و ستاره خورده بود آنروز

دریغا خاطرات او به دلها گفت وگو دارد
غرور و غیرت و حجبش، فلک پی برده بود آنروز

پدر خوابیده مادر جان هیاهو چیست مگذارید؟!
پرد از خواب آسوده،خمیده گرده بود آنروز

به هر باری که می دیدم ورا می خواندم این آیه
به حق با آیت الکرسی، به حق بسپرده بود آنروز

به کنجی خیره بنشسته، دو دستش بوی نان می داد
و نبض دست هایش را زمان بشمرده بود آنروز

واین دیدار آخر بود گرد سفره ای کوچک
"جوانه"ماند وچشمانش رخش چین خورده بود آنروز
"و.التجایی"
با سپاس و آرزوی طول عمر با عزت برای تمامی عزیزانی که اظهار همدردی نمودند..
خانواده التجایی
سلام با تشکر از جناب آقای دهاقین

یه خاطره کوچیک ولی قابل تآمل با اجازتون میگم...
واسه اولین بار بود بندر امام خمینی رفتم,حدود شش سال پیش,صدها کامیون درحال تردد بود,پیاده از گیت ورودی تا کنار اسکله رفتم خیلی دوست داشتم کشتی را از نزدیک ببینم,,رسیدم تاچشم کار میکرد از چپ و راست دیوارهای بلند خاکستری رنگ بود ولی کشتی ای ندیدم,از یک نفر پرسیدم آقا پس این کشتی ها کجا هستند,خندید و گفت جلوته کشتی به این بزرگی رو نمیبینی!! سرمو بالا کردم جرثقیل های غول آسا مشغول تخلیه بار بودند همونطور که نگاه میکردم آروم آروم به عقب برگشتم,صد قدم,دویست قدم,هرچی دورتر میشدم عظمتش بیشتر نمایان میشد,...

بعضی آدما انقدر روح بزرگی دارند که تا کنارشون هستیم نمی فهمیم چقدر بزرگ و وسیع هستند,هرچی دورتر و دورتر میشن بیشتر پی به بزرگیشون می بریم,عمو مهدی یکی از اون آدما بود.
کالبد گلی تنگ شده بود و او بس دلتنگ,آرامشی عجیب بود در پس صدای لرزانش و چه زیبا می خندید,چه پاک و مهربان زندگی کرد و چه مظلومانه رفت,از روضه آمده بود و نمازش را در مسجد خوانده بود,عشق مولا علی در دل داشت و ذکر یا حسین بر لب ,شب جمعه به خاک سپرده شد تن پاکش و مجلس با شکوهش مصادف با ایام فاطمیه...

یاد و نامت تا ابد جاری...
۰۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۵:۱۰ خلدستان طریقت
وبلاگ شما در انجمن مجازی معلمان ایران (به دو صورت: براساس پست و براساس استان و شهرستان) لینک شد.
لطفا انجمن مجازی معلمان ایران را در وبلاگ خود لینک کنید و در صورت امکان پست دعوت به همکاری انجمن (http://amm-i.blogfa.com/post/32 ) را در وبلاگ خود درج کنید تا از این طریق به دیگر همکاران اطلاع رسانی شود.

روش ثبت مطلب در انجمن معلمان را در لینک زیر ببینید:
http://amm-i.blogfa.com/post/4
ضمنا شما از این پس می توانید با نام کاربری و رمز عبور زیر وارد انجمن شده و مطالب و مباحث خود را در وبلاگ ثبت نمایید
سر صفا قدم بچشم خوشومیدین
با شهر من بروزم و منتظر
سلام این روز با شکوه را به همه ی اعضای محترم شورای شهرستان خوانسار مخصوصا شما برادر عزیزم که با وظیفه شناسی در حل مشکلات شهر تلاش می نمایید تبریک و تهنیت میگم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی