مردی از جنس باران...
می بینند که مثل یه بچه آدم نشستم و دست به میوه نمی زنم، آقازاده رو صدا می زنند و می گن:
"یه کاغذ و قلم بیارید تا روش بنویسه: رؤیت شد!" و خطاب به بنده که "یه چیزی بخورید، میوه رو که واسه نگاه کردن نیاوردند!"
***
قامتشون اگرچه خمیده، اما وجودشون هنوز هم مثل اون روزا پر از شور و حرارته.
دهن که باز می کنند، هوا پر می شه از عطر کلمه.
هنوز هم واسه هر حرفی یه تک بیت، یه خاطره یا حکایتی میارن تا دل آدم دوباره پربکشه و بره توی کلاسای کوچیک اما پر از خاطره اون روزهای شریعتی.
یه روزی توی همون دبیرستان محصل بودند. واسمون از دریانی میگن که اومد خونسار و دید مدرسه رو دولت نمیتونه بسازه، 40 تومن خرید و خودش 60 تومن دیگه خرج کرد و یه دبیرستان ساخت و گفت می خوام به اسم خودم باشه.
دبیرستان که تکمیل شد، از خونه حاج محمدجعفر احمدیان مدرسه منتقل شد به محل فعلی.
مرحوم شهید رجایی معلم ریاضیشون بود. خونه یه آقای فرهادی نامی توی سرچشمه زندگی می کرد. نقل می کنن که یه عکس مصدق توی جیبش بوده که صبح به صبح قبل از رفتن به مدرسه اونو در میاورده و می بوسیده!
نمی دونم چرا ولی یه حس قشنگی باعث شد که این رشته پیوند من و حاج آقا همچنان پایدار بمونه. دانشگاه که رفتم، هر عید به رسم ادب واسشون کارت پستال می دادم و ایشون هم خیلی بزرگوارانه کارتی رو در جواب می فرستادند.
اما دو سه سالیه که برنامه عوض شده. دست خانم بچه ها رو می گیرم و تو هفته معلم به اتفاق میریم خونشون واسه عرض ادب. بچه ها رو مخصوصاً می برم. می خوام هم پز استادمو بهشون داده باشم! و هم از حالا بهشون یاد بدم که قدر استاد رو باید دونست.
این شبا واسه من که خیلی خاطره انگیزند. تجدید خاطرات قشنگ اون روزهاست.
باز من میشم همون محصل کوچیک اوایل دهه 70 و حاج آقا هم مثل همیشه با تمام وجود حق استادی رو به جا میارن.
یاد اون روزها بخیر....
چقدر حسودیم میشه به حاج آقا! خوش به حالشون که این همه خاطرخواه دارن. من ندیدم کسی از ایشون خاطره بدی داشته باشه؛ چون حاج مجتبی صانعی یک انسان نمونه، یک معلم توانمند و در عین حال وارسته و متواضع بودند.
دلم می خواد یه کم از اون صفات ملکوتیشونو خدا بهم عطا کنه تا بتونم اونجوری که باید و شاید توی دل بچه ها رخنه کنم، همون جوری که ایشون توی دل همه جا گرفتند و موندگار شدند.
خدا سایه ایشون رو بر سر همه ما حفظ کنه... آمین
***
جاداره ضمن تقدیر و تشکر از همه معلمها و دبیرای خوب و نازنینم در طول تحصیلات مدرسه و همچنین اساتید خوبم در دانشگاه، از معلم عزیز اخلاق مرحوم حاج سید مرتضی علوی که امسال جاشون خیلی خالیه یادی کنم. امروز تکرار سخنرانی روز معلم ایشون در مراسم سال گذشته توی دارالفنون رو که دیدم، خیلی دلم گرفت. روحشون شاد
یاد تمامی معلمین عزیزی که سالها برای ما زحمت کشیدند و اکنون در بین ما نیستند گرامی باد
من هم به نوبه خود روز معلم رو به شما عزیز بزرگوار تبریک عرض میکنم